88/9/12
12:46 ع
ای آفتاب عالمیان هادیا (ع) سلام
ای نور چشم هاشمیان هادیا (ع)سلام
ای چارمین علی (ع) خدا یا علی (ع) مدد
ای مقتدای فاطمیان هادیا (ع) سلام
از بس که دُر به وقت سخن ریزد از لبت
هستی خدای نطق و بیان هادیا (ع) سلام
هر سائلی ز کوی خشنود می شود
ای سفره داری تو عیان هادیا (ع) سلام
رخساری از خداست جمال خدایی ات
سلطانی است ای گل زهرا (س) گدایی ات
***
وقتی که دل به فیض حضور تو بار یافت
خود را میان صحن ? چشم تو یار یافت
این بنده ای که قابل ذکر و دعا نبود
لایق شد و به بارگهت افتخار یافت
موسای (س) دل به سینه ی سینای معرفت
قدوس را ز برق نگاه نگار یافت
غرق نیاز غوطه ور ناز و نعمتم
این کمترین هم از کرمت اعتبار یافت
? قطره از ثنای تو در کام خامه ریخت
بیخود ز خویش وصف تو را بی شمار یافت
وقتی قلم ثنای تو ای یار می کند
این دل به شان و قدر خود اقرار می کند
***
بی مدح یار هیچ خوشی زندگی نداشت
بی وصف دوست هیچکسی بندگی نداشت
دستی به روی دست کریمت نیامده
حاتم بدون جود تو بخشندگی نداشت
مه ره به روی مهر تو تصویر کرده اند
خورشید بی رخ تو فروزندگی نداشت
ای محضر همیشه بهارت حیاتبخش
قرآن به جز بیان تو پویندگی نداشت
ای عالمی مطیع تولای حضرتت
اسلام بی ولای تو بالندگی نداشت
ای از خدا به خلق خدا آفتاب و پیک
جانا ز من سلام و ز تو نغمه ی علیک